محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات شیرین پسرم

آشنایی با ابوالفضل دوست داشتنی(پسر خاله)

1392/10/12 1:21
نویسنده : مامان و بابا
229 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندق مامان

2روزه دیگه 35 هفتگیتم تموم میشه.به خاطر اینکه از من و شما قند عسل بیشتر مراقبت بشه تموم این هفته رو خونه مادرجون بودیم .امشب من و بابایی اومدیم خونه تا دو روزی خونه باشیم دوباره بریم خونه مادرجون.عزیزم من و بابایی خیلی منتظر اومدنتیم .

عشقم راستی هنوز حرفی از ابوالفضل (پسر خاله)نزدم.ابوالفضل 17 دی یعنی 6 روزه دیگه پنج سالش تموم میشه.حسابی پسر با نمکیه و باحرف زدن های مردونش دل همه رو میبره.(البته با نمک تر از پسر خودم که نمیشه)خیلی باهوشه تا الان هفتاد تا شماره موبایل و منزل بلده.از الان خیلی دوستت داره دستشو میزاره رو شکمم میگه محمدطاوا(طاها)رو صدا کن منو نگا بتونه(بکنه) یا میگه بزارش رو کول من خنده

ابوالفضل امسال مهدکودک میره.هرچند اولش نمیخواست بره  وکلی گریه میکرد ولی الان حسابی به اونجا علاقه مند شده وخیلی کلمه انگلیسی و شعر و...یادگرفته.

مطلب جالب تر ،از اونجایی که شبکه بازار رو خیلی دیده و اونجا هم از قیمت ها زیاد صحبت میشه هرچی میبینه میگه گرون شده به درد ما نمیخوره...(چیزایی که زیاد میگه گرون شده،نارنگی و تخم مرغه) خلاصه هرجا میره هم مایه خجالت مامان و باباشه و از همه مهمتر باعث خنده و شادی جمع میشه .

اینم عکس ابوالفضل جان که بابایی ازش گرفته 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ایمان
14 دی 92 22:57
سلام عزیزممممممممممم چه پسر نازی خدا حفظش کنه مامانی دیگه چیزی نمونده چش روی هم بزارییییییییییی تموم شدددد این دوران برات ارزوی سلامتی دارممممممممممم